رقص کنان میروم در دل این شهر بگویم به همه عاشق آنم جان به جانم بکنی به نامم بکنی خب نگرانم که مبادا دل از من ببرد خام شود نگرانم که در این شهر پر از حاشیه بد نام شوم این دل عاشقت راه به بی راه زن حرف خود را فقط با قمر و چاک زد این ترس عذابم میده نکند دل ببندد به یار دگری وای من یا کند از دلم اظهار بی خبری وای من نگرانم که در این شهر پر از حاشیه بد نام شوم این دل عاشقت راه به بی راه زن حرف خود را فقط با قمر و چاک زد این ترس عذابم میده نکند دل ببندد به یار دگری وای من یا کند از دلم اظهار بی خبری وای من دگر از هیچ نترسم که گذشت از سر من آب نگو صبر که دیگه ندارد دل من تاب شما که شب تار و زجه هایم رو ندیدید به من هیچ نگویید به من خورده نگیرید نگرانم که در این شهر پر از حاشیه بد نام شوم این دل عاشقت راه به بی راه زن حرف خود را فقط با قمر و چاک زد این ترس عذابم میده نکند دل ببندد به یار دگری وای من یا کند از دلم اظهار بی خبری وای من نگرانم که در این شهر پر از حاشیه بد نام شوم این دل عاشقت راه به بی راه زن حرف خود را فقط با قمر و چاک زد این ترس عذابم میده نکند دل ببندد به یار دگری وای من یا کند از دلم اظهار بی خبری وای من